شیرینم در 11 ماه و11 روزگی
شیرینم در 11 ماه و11 روزگی 
وقتی من وبابایی بهت میگیم ....آنیسا جونم بوس بفرست برام....تو لباتو غنچه
میکنی وچشماتو میبندی و با صدا بوس میکنی...فدات بشم
وقتی پی پی داشته باشی میری سمت فرنگی ات وهی میگی : اه اه..بعدش با
کلی ذوق وقربون صدقه ات رفتن از اینکه چقدر عاقل شدی لباساتو در میارم
ومیشونمت سر دستشویی ات ...دختر خانوم خود خودم
هی ازت میپرسم ب ب ای میگه؟؟؟؟؟
وتو میگی ..اب اب هرچی میگم مامانی بگو:
ب ب توباز میگی اب اب......نازنینم
ازت میپرسم هاپو چی میگه ؟؟؟؟
میگی:هاپ هاپ...انقدر این هاپ وخوشگل وظریف میگی که به قول بابایی این هاپو
فقط باید بخوریش با این هاپ گفتناش
بهت میگم موش موش من کو؟؟؟
وتو اون مماغ فندوقی تو تا آخرین حد میکشی
بالا وچشماتو میبندی ودندونای یکی بود یکی نبودتو نشونم میدی.....الهی من قربونت برم
وقتی موقع غذا خوردنت میشه ومیزارمت توی صندلی غذات متوجه میشی که وقت چیه وشروع میکنی خودتو تکون دادن وذوق کردن .... میگم آنیسا میخواد به بخوره ....وتو هی میگی هوم هوم....اب اب....
وقتی بابایی میخواد از سرکار بیاد چند دقیقه قبلش بهت میگم .....چهار دست وپا میری سمت در وهی در میزنی ...والکی گریه میکنی ...دختر شیرینم
وقتی من میرم برای لحظاتی از جلوی چشمات دور میشم میای سمت حموم پشت در...و دستای کوچولوتو میزنی به در...منم ازت میپرسم :کیه کیه در میزنه...وتوهی میگی اپ اپ میگم مامانی تو که اسب نیستی بگو آنیسا...دوباره میگی اپ اپ....
وقتی میخوری زمین ودردت میگریه ....تو چشای من نگا میکنی ومحکم میگی :آخخخخخ
من فدای اون آخ گفتنات بشم همه درداتو بده به خودم مامانی جونم
وقتی میخایم بریم بیرون ودارم لباساتو میپوشونم ازت میپرسم :آنیسا کجا میخواد بره ؟؟؟
تو میگی : دد...دد.....میپرسم سوار چی میخواد بشه؟؟؟؟؟؟
میگی : آت آت..یعنی تاب تاب
وقتی داری با اسباب بازی هات بازی میکنی بهت میگم :از اسباب بازی هات به منم میدی؟؟؟؟
وتو بلافاصله یکیشو به سمت من بلند میکنی....بعدم دوباره سریع ازم میگیری ...هرچقدر میگم بده میاری به سمتم ولی بهم نمیدی ومشتتو باز نمیکنی
دالی بازی میکنی هر چی دستت باشه از کتاب باشه تا لباس ودستات میاری جلو صورتت و یه دفعه میاری پایین و میخندی منم میگم دالی آنیسا وتو دوباره این کارو میکنی
