یه روز فراموش نشدنی.........
به قول بابایی بالاخره زحمت هام به نتیجه رسید....
فقط میتونم بگم خدایا شکرت....بی نهایت ازت ممنونم....
وتو امروز تونستی 3 تا کلمه بخونی .....
(بابا- مامان- آنیسا)
الهی فدات بشم دختر باهوشم
امروز یکی از قشنگترین روزهای زندگیمه....روزی که دلم میخاد هیچ وقت از خاطرم پاک نشه....
پس بهتره توهم بدونی امروز که مصادف است با اسال و 3 ماهگی تو
...تو تونستی بخوانی....
از روی کلماتی که برایت روی تابلوهای اتاقت نوشتم....از خوشحالی کلی واست دست می زدم وبالا وپایین می پریدم....توهم با تعجب فقط نگام میکردی....بعدشم که معلومه دیگه شونصدتا ماچ آبدارت کردم...
دلم میخاست در قلبمو باز کنم ودرسته بزارمت تو دلم...واسه همیشه....
گل گلخونم....عزیزدردونم.....یکی یدونم.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی