آنیساآنیسا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره
عروسی مامان وباباعروسی مامان وبابا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

آنیسا ثمره عشق ابدی ما

اولین سفر بابایی به اصفهان بدون من وتو.....

1393/4/22 21:53
نویسنده : مامانی محبوب
140 بازدید
اشتراک گذاری

بابایی هم که بعد از رفتن آقاجون ومامانجون راهی اص شد یعنی 21 تیر ماه

وخیلی به ماهم اصرار کرد تا بریم ولی من ترجیح دادم خونه بمونم تا بخوابم با بعضی ادما روبرو بشم ...یک هفته ک میریم اص چیزی نیست که آدم بخاد به بحث ها وحرفهای خاله زنک که حالم ازشون بهم میخوره بگذره....

فقط دعا میکنم خدااز سر کسانی که باعث جدایی خانواده ما ازهم میشن نگذره....

آمین

هرچند بابایی تموم روزهایی ک پیشمون نبود دلش با ما بود....تا چهارشنبه بیشتر نتونست طاقت بیاره

وبا اولین پرواز روز 4شنبه اومد مستقیم خونه...

خیلی سخت گذشت

روزهایی که بابایی پیشمون نباشه اصلا نمیگذره....توهم مدام توی خونه بابایی رو صدا میزدی ....ودل کوچولوی توهم خیلی برای بابایی تنگ شده بود....

وتو واقعا طاقتم رو تموم کرده بودی .....از یه طرف رسیدگی به  خونه وخرید وشام ونهارواز طرف دیگه رسیدگی به تو وبازی باهات...دیگه شب که میشد توانی نداشتم ودلم میخاست فقط بخابم ولی همینکه مسخاستم بخابم تازه ترسم شروع میشد وبا کوچیکترین صدایی از جا میپریدم وتو که خاب بودی بغلت میکردم وباهات حرف میزدم 

منکه دلم میخاست بخابم حالا ارزو میکردم زود صبح بشه.....

وتموم این 4شب نتونستم بخابم ....حتی نرده در ورودی هم میکشیدم واز تو قفل میزدم

ولی بازم نمیتونستم بخابم همش دعا میکردم کاش بابایی زودتر بیاد پیشمون...

 

....

این روزها میگذرد

فقط میخاهم بدانم

واقعا خدا از کسانی که باعث جدایی یک خوانواده میشوند,

میگذرد؟؟؟؟؟؟

 

 

پسندها (4)

نظرات (1)

ابجی سجا
22 تیر 93 22:09
قاب عكستو زدم جاي ساعت ديواري از اون موقع به بعد تو شدي تمومه لحظه هام . . .